مدح و شهادت امام رضا علیه السلام
ز زهـر کینه شرر تا به پیکـرت افتاد ترک به قامت همچون صنوبرت افتاد ز غـم مـدار سـماوات حق ز هم پاشید به محض اینکه عبای تو بر سرت افتاد ز لرزش تن تو آسمان به خود لـرزید هـمین که خـون ز لـبان مـنـوّرت افتاد زمین و اهل زمین در شرار تب پژمرد عطش ز زهر ستم تا که در پرت افتاد بلند شدی و نشـستی به حالـتی غـمبار ز حال زار تو گـویا! که مـادرت افتاد زدی تو نـالـه و از نالۀ جگـر سوزت یـگـانه عـمـۀ سـادات خواهـرت افـتاد همینکه در کف حجره زدرد پـیچـیدی بشر به یـاد حـسین جـد اطهرت افـتاد در آخـرین نفست ذکر یا حسین گـفتی دمـی که اشک تو از دیـدۀ تـرت افتاد چه خوب شد که درآن لحظههای پایانی سـرت به دامن دردانـه گـوهـرت افتاد |